طنز تاریخی .. اردشیر ساسانی و خدعه فرنگیس
طنز تاریخی
اردشیرساسانی و خدعه فرنگیس
اردشیر پرستار اتشکده استخر و فرماندار فارس بود. او در چند جنگ اردوان پنجم اخرین شاه اشکانی را شکست داد و طبق مکتوب مورخ معروف توپولوس ،سلسله ساسانی در سنه 228 میلادی شکل گرفت.گویند اولین اقدام اردشیر قطع یارانه ها بود . مورخان معتقدند او به سرعت اصل 44 را اجرایی بنمود و مالیات ارزش افزوده را رواج بداد و خلاصه کلی ادا و اطوار در آورد.دومین اقدام اردشیر بر مبنای سنگ نوشته ها استحکام فارس و نبرد با گروههای مذهبی بود. اردشیر به جنگ با کرم پرستان آمد (یک فرقه مذهبی قدرتمند) و در تنگه ای در حوالی فسا جنگ بین دو قشون در گرفت. در این نبرد ارتش ساسانی از بچه های تنگ کرم شکست خورده ،اردشیر کلی حالش گرفته شد از این رو از تمام شهرهای اطراف سپاه کمکی طلب کرد. شاه کرم هم پسرش که فرماندار عمان بود به کمک طلبید او نیز با قشونی از ساحل نشین ها به فسا امد. با امدن قوای کمکی شاه کرم جسارت یافته با افرادش از دژ برون شد و به قشون ساسانی حمله برد. جنگ سختی در گرفت و بچه های تنگ کرم مجاهدت ها کرده از هر دو سو کشته ها زیاد بود. در این میان مهرک پور انوش کزدان فرماندار زرهم (یا همان جهرم ) سپاه آراسته کرد و از غفلت اردشیر سود جست استخر را غارت و همه اموال شاه را ببرد. در کتاب توپولوس مورخ یونانی آمده ؛ آنگه که خورشید غروب کرد از سپاه ساسانی هیچ نماند و قشون کرم پرست هر چه یافت از فلش 8گیگ هوخشتر گرفته تا هاردیسک آناهیتا همه را به یغما ببردند؛ آن جماعت حتی تبلت سامسونگ اردشیر هم به غارت بردند. طفلک اردشیر رانده و شکست خورده و بی پناه در حالیکه طی یک روز استخر پایتختش و بیشتر قوایش از دست داده بود با یک موبایل یازده دو صفر قوزمیت به روستایی حوالی فسا که برره نامند پناه برد .
اردشیر بعد از تماس با استخر از سورنی بغ موبد موبدان خواست چند میلیونی نزولی قرض گرفت . موبد هم پول را به شرط سود 24 درصد برایش کارت به کارت کرد!! شاه ساسانی قصد داشت با آن پول باقی قوایش را که هر یک به غاری پناه برده بودند را گرد آورد.
اردشیربابکان سر در گریبان و با حالی نزار در تاریکی خرابه ای سرگرم نوشتن پیامک بود که ناگه زن جوانی که همچون حوریان بهشت بود بر او نازل شد و گفت؛ مرد حسابی تو خجالت نمی کشی اینجا لم دادی !؟ اردشیر آن بانوی فرزانه که دختر کدخدا برره بود بسی پاس بداشت و بگفت؛ از کرم پرستان شکست خوردم و امیدی به اتحاد ایران ندارم.
بانوی جوان یک قمیش آمد و گفت پدرم خواسته تشریف بیاوری خانه ما درضمن اگه میخوای به آرزویت برسی بهتر است زن بگیری !! طفلی اردشیر هاج واج ماند و بگفت؛ گودرز چه ربطی به شقایق دارد بانو ؟ فرنگیس هم عشوه ای آمد و گفت از مکر زنان غافل نشو هالو، میگن پشت هر مرد موفقی یک زن با تدبیر کولاک می کند. خلاصه کلام من راهی بلدم که تو اگر آن را مو به مو انجام دهی بر کرم پرستان چیره خواهی شد.
توپولوس می نویسد؛هیچی دیگه دو روز بعد طفلی اردشیر که دیگه چاره ای نداشت با فرنگیس ازدواج کرد. بنا بر روایت سنگ نبشته ها مهریه فرنگیس هزار سکه تمام بهار قید شده اما توپولوس مورخ یونانی نوشته مادر زن اردشیر تا دوهزار سکه در قباله ننوشتند کوتاه نیامد و از قراری صد سکه هم همان روز عقد از کیف اردشیر گم می شود
سه ماه بعد… .
روزگار بر کامیابی مراد می گذشت که روزی اردشیر رو به همسرش کرد و گفت: حال که یارانم را یافته ام وقت آن است که راهی بمن نشان دهی تا دژ کرم پرستان را فتح کنم. فرنگیس هم چون دیگر زوجه های برره با گرفتن صد سکه دیگر نقشه اش را مطرح کرد و روز بعد اردشیر در کسوت تاجری نوکیسه به همراه چند روستایی به دژ تنگ کرم برگشت تا کار کرم شاه را یکسره کند.در داخل قلعه اردشیر و یارانش هدایای ارزشمندی شامل یک لب تاپ ضد آب یک آی پد و چند سی دی هندی به موبد کرم پرستان تقدیم کردند و گفتند که برای ادای دین و نذر خود از راه دوری آمده اند و می خواهند به میمنت پیروزی کرمخدا بر ارتش ساسانی ضیافتی مجلل برگزار کنند .
چند روز بعد اردشیر در خفا به سرکرده افرادش زنگ زد و گفت؛ کاکو سی کو ببین چی میگم . وقتی از داخل قلعه دود سفید دیدی با افرادت حمله می کنی هر طور شده وارد دژ میشی.خلاصه اینجا واس ماس !!
همان شب بعد اردشیر یا همان تاجرنوکیسه ، جشن بسیار بزرگی در داخل ارگ حکومتی کرم پرستان راه انداخت. و هر چه از لهو و لعب بود تقدیم افسران و سربازان بنمود. توپولوس مورخ در کتابش چنین نگاشته که بزن و برقصی راه انداختند که بیا و ببین؛ یک سو دی جی غضنفر عربده می کشید آن سو خمره خمره شراب بود که سربازان به خندق بلا می ریختند. در نهایت جشن ساعتی به صبح مانده تمام شد و قوای محافظ شهر مست و بی خبر همگی به خواب سنگینی رفتند. اردشیر هم با روشن کردن چند آتش به افرادش در بیرون شهر علامت داد و دژ در جنگ کوتاهی بدست قوای ساسانی فتح شد. گویند اردشیر بعد از یافتن تبلت مورد علاقه اش به همسرش فرنگیس ایمیل قدردانی فرستاد و روز زن را به او و همه زنان ایران زمین تبریک گفت. در سنگ نبشته ای که در سال 1936 در حوالی فسا توسط یک باستان شناس انگلیسی کشف شد تصویری وجود دارد که شاه ایران یک موبایل اس فور را به بانویی تقدیم کرده است. پرفسور جیمز موریاتی معتقد است این تصویر همان فرنگیس ملکه ایران است .حلاصه دوستان تاریخ پر از پند و عبرت است و ما در این قسمت یاد گرفتیم که بهتره از خریدن جنس بنجل بخصوص چینی دوری کنیم و اگه قصد خریدن کادوی روز زن داریم به هیچ عنوان خسیس بازی در نیاوریم